امروزه یکی از مهمترین ساحتهایی که بهشدت تحت تأثیر رسانههای ارتباطجمعی و شبکههای اجتماعی قرار دارد، تربیت فرزندان است. باید این نکته را پذیرفت که اینترنت با راه پیداکردن به حوزه استحفاظی خانوادهها، ارتباط محکمی را بین رسانهها و فرزندان ایجاد کرده است. کودک و رسانه به دلایل فراوانی ارتباط دوسویه، مؤثر و مستمر دارند؛ به این معنا که هم کودکان و نوجوانان از جدّیترین متقاضیان فضای جدید ارتباطی هستند و هم رسانهها تمایل فراوان به سرمایهگذاری برای تولید برنامههای خاص کودک و نوجوان و جذب نسلهای جدید دارند.[1] در چنین شرایطی میتوان والدین را در مواجهه با فضای مجازی و تکنولوژیهای جدید در دسترس فرزندان به سه دسته تقسیم کرد؛ دسته اول: کاملاً به رسانهها اعتماد میکنند و بدون کمترین کنترلی کودکان را تنها رها مینمایند؛ در چنین خانوادههایی عنان تربیت فرزندان به فضای مجازی سپرده میشود. دسته دوم: برخورد افراطی سخت و خشن را انتخاب میکنند و به گمان خود میکوشند ارتباط بین رسانه و فرزندان را قطع نمایند؛ البته این نوع مدیریت نیز با شکست روبرو میشود. دسته سوّم: با تدبیر و مدیریّت درست، ضریب نفوذ رسانههای جدید در فضای خانواده را در حد اعتدال نگه میدارند و مراقبت میکنند تا آسیبهای آن به کمترین میزان کاهش یابد. به نظر میرسد دسته سوم در این میدان پیروز میشوند و خانواده را سالم به سرمنزل مقصود خواهد رساند.
این پژوهش ضمن بررسی ابعاد تأثیر فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و رسانههای جدید مثل ماهواره در تربیت فرزندان، درصدد بیان راهکارهای مواجهۀ درست با فضای مجازی و پیروزی در میدان جنگ فرهنگی آن است تا از این رهگذر شیوههای درست و منطقی مواجهه با انحراف احتمالی تربیتی فرزندان شناسایی شود و کمبودها و ضعفهای شیوههای قدیمی تربیتی نمایان گردد.
[1]. شرام و دورکیم، تلویزیون در زندگی کودکان ما، ص 121.