ایمان که امری قلبی است، قابل افزایش و کاهش و قوت و ضعف است. «ایمان» از واژه اَمِنَ، به معنای آرامش خاطر و زوال دلهره است.[1] ایمان را به تصدیق قلبی و اعتقاد در دل و اقرار به زبان و عمل به ارکان (اعضا و جوارح) تعریف کردهاند.[2] ایمان در تعریفی دیگر عبارت است از: اعتقاد به خداوند، جهان آخرت، نبوت و رسالت پیامبر خاتم(ص). این سه رکن، تشکیلدهنده ایماناند و دیگر عقاید به گونهاى به آنها باز مىگردد.[3]
پس از فهمیدن معنای ایمان، باید بدانیم که ایمان دارای درجاتی است و کم و زیاد میشود. خدای متعال پس از آنکه گروهی را دارای حقیقت ایمان معرفی میکند، آنان را صاحب درجات میشمارد: «أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ؛[4] مؤمنان حقیقى آنها هستند؛ براى آنان درجاتى نزد پروردگارشان است».
اولین مرتبۀ ایمان این است که جمیع درونمایههای وحى الهى که بر همه پیامبران نازل شده است و نیز جمیع مضامین شریعت اسلام و آنچه بر پیامبر اکرم(ص) نازل شده را بدون کموکاست و بدون هیچ قیدوشرطى بپذیریم تا از کفر خارج شویم. بالاترین مرتبه ایمان هم این است که ایمانی همانند ایمان رسول خدا(ص) و ائمه معصومان(ع) به دست آید. پس، ایمان ممکن است لرزان باشد یا لغزان، چنانکه حافظ میگوید:
چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم
که دل به دست کمان ابروییست کافرکیش[5]
میترسم از خرابی ایمان که میبرد
محراب ابروی تو حضور نماز من[6]
در مقابل، ممکن است ایمان کسی در بالاترین مرتبه قرار داشته باشد؛ چنانکه امیرالمؤمنین علی(ع) در مورد خودش میفرماید: «لَوْ کُشِفَ الغِطاءُ مَا ازْدَدْتُ یَقیناً؛[7] اگر همه پردهها کنار رود، ذرهاى بر ایمان من افزوده نخواهد شد». در این نوشتار به عوامل افزایش ایمان پرداخته میشود. [1]. حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات، ص ۲۵. [2]. عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، مواقف، ج ۳، ص ۵۲۸. [3]. جعفر سبحانی، مرزهاى توحید و شرک در قرآن، ص ۱۷. [4]. انفال: 4. [5]. حافظ، غزلیات، غزل 290. [6]. همان، غزل 400. [7]. حسن بن ابیالحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج 2، ص 212.