استادیار دانشگاه آزاداسلامی نراق و پژوهشگر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی مرکز مطالعات فرهنگی ـ اجتماعی.
10.22081/rt.2013.68321
چکیده
کنترل جمعیت و تنظیم خانواده، از جمله مسائلی است که با رشد بیرویه جمعیت و پیامدهای منفی آن در جهان، ابتدا در غرب و سپس از حدود 55 سال پیش، در ایران و دیگر کشورهای اسلامی مورد توجه قرار گرفته است. گذشته از آنکه سردمداری غرب در رواج و تبلیغ این سیاست جمعیتی و در نتیجه استعماری دانستن آن، و همچنین وابسته بودن رژیم پهلوی موجب شد، این سیاست با مخالفتهایی روبهرو شود. همواره این پرسش نیز مطرح میگردید که آیا اصولاً تحدید موالید و تنظیم خانواده، از منظر آموزههای اسلامی جایز است یا نه؟ در ابتدا، عمده علمای دین قائل به عدم جواز شده و تعداد اندکی، قائل به جواز تنظیم و کنترل جمعیت شدند. به همین دلیل، با پیروزی انقلاب اسلامی ایران اجرای سیاست کنترل جمعیت به فراموشی سپرده شد و در نتیجه، جمعیت رشد شتابانی به خود گرفت. نتایج سرشماری جمعیت در سال 1365 و مطالعات بعدی، زنگ خطر را برای مسئولان کشور به صدا در آورد: رشد جمعیت 4/3 درصدی، دو برابر شدن جمعیت در طی 20 سال، افزایش بیکاری و مشکلات آموزشی و اجتماعی و... . از این رو، علمای دین به بازنگری در مبانی اسلامی در باب بحث جمعیت پرداخته و پرسشهایی مطرح شد؛ پرسشهایی از این قبیل که آیا از منظر اسلامی، تکثیر نسل و افزایش جمعیت، الزامی و واجب است؟ آیا اسلام در این مسأله ساکت است و نظری در باب افزایش یا کاهش جمعیت ندارد؟ آیا اسلام به طور مطلق و در همه شرایط، خواهان افزایش جمعیت است یا آن را مقید به شرایط و صفات خاصی کرده است؟ آیا سیاست جمعیتی ثابت است یا طبق شرایط زمان و مکان تغییر مییابد؟ آیا تنظیم خانواده با همان شیوههایی که در مغرب زمین رواج دارد، مورد پذیرش تفکر دینی است و یا اینکه برخی قابل قبول و برخی نامشروع هستند؟
هدف اصلی نوشتار حاضر، این است که ضمن آشنایی با ادبیات جمعیت، دیدگاه اسلام نسبت به افزایش، کاهش، تثبیت و تناسب جمعیت را مورد واکاوی و بررسی قرار دهیم.