اولین باری که بنا شد منبر بروم، نزد آقا شیخ علیاکبر رشتی که منبر میرفت، رفتم و گفتم: یک منبر برای من بنویس! گفت: دو قِران میگیرم و مینویسم. دو قران به او دادم و او برای من یک منبر نوشت. من این منبر را از حفظ کردم. تصمیم گرفتم اولین منبرم در همان مسجد فیلسوف باشد که پدرم شبها در آنجا نماز جماعت اقامه میکرد و منبر میرفت.