امیرالمؤمنین علی(ع) در مورد شبهه میفرماید: «وَ إِنَّمَا سُمِّیَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لِأَنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ؛[1] شبهه را از آن روی شبهه گویند که شبیه به حق است». بنابراین شبهه شباهت اندکی به حق دارد و به همین دلیل افراد غیرمتخصص توان تشخیص واقعی از بدل را ندارند؛ برای مثال تمام تلاش جاعلان سکه طلا بر این است تا اندازه و رنگ آن بیشترین شباهت را به سکه واقعی داشته باشد و به قول معروف «گنجشک را جای قناری رنگ میکنند و میفروشند» نه کلاغ و خروس را.
ازآنجاکه شبهه ممکن است بسیاری از افراد را بیراهه بکشاند، شبههزدایی از اهمیت خاصی برخوردار است؛ به همین دلیل امام علی(ع) شبهه را یکی از ارکان چهارگانه کفر به شمار میآورند.[2]
زمانی که شبهه در جامع رواج یابد، وظیفه عالمان و مبلغان دینی مشخص میشود؛ زیرا یکی از رسالتهای اصلی آنها پاسخ به شبهههاست؛ چراکه بسیاری توانایی تشخیص طلای واقعی از بدل ندارند و عالمان دینی در اینباره بسان طلاشناس میتوانند گزارش واقعی از جعل را شناسایی و از فریبدادن مردم توسط بدلکاران دینی جلوگیری کنند.
[1]. سیدرضی، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص 38.
[2]. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 2، ص 391.