«گفتمان مقاومت» که در تقابل با گفتمان ظلم و سلطهجویی است، برای تحقق عدالت و احقاق حق تلاش میکند. این تقابل همزاد با تاریخ بشر است. در گزارههای دینی، مقاومت با تاریخ ادیان درآمیخته است؛ چنانکه دادههای تاریخ انبیا نشان میدهد اینان با کاربست «تفکر مقاومت»، امتهای خویش را در نزاع عدل و ظلم و حق و باطل، به سازشناپذیری و پایداری سفارش میکردند و خود برای برقراری عدالت مأموریت یافتند.[1] بخش وسیعی از آیات و روایات درباره جهاد، استقامت، صبر، مبارزه با ظلم و حمایت از ستمدیدگان و ... اختصاص دارد و رسول اعظم(ص) خود مأمور به استقامت شده است: «فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ».[2] ادبیات مقاومت در اندیشۀ امام خمینی(ره)، قبل از انقلاب به منظور مبارزه با نظام حاکم و پایداری مردم در این مبارزه شکل گرفت؛ اما بعد از انقلاب و زمان دفاع مقدس این گفتمان گستردگی بیشتری یافت؛ زیرا سلطهطلبی استکبار در برابر جمهوری اسلامی و شکلگیری نهضتهای اصلاحی، سبب شد تفکر مقاومت در سطح کلان مطرح و شعاع آن جهان را فراگیرد و گروههای مقاومت مانند حماس و حزبالله با بهرهگیری از گفتمانسازی مقاومت، در برابر استراتژیهای ظالمانه استکبار ـ بهویژه آمریکا و صهیونیسیم ـ پایداری کنند. بر این اساس امام(ره) را باید طلایهدار فرهنگ مقاومت دانست: «امتیاز بزرگ امام این بود که ملّت را با مفهوم مقاومت آشنا کرد. امام ... مقاومت را به این ملّت تزریق کرد؛ لذا ملّت ایران امروز یک ملّت کاملاً مقاوم و کاملاً مستحکم است».[3] این نوشتار در پی تبیین دیدگاه حضرت امام; دربارۀ خاستگاه و پشتوانه اندیشه مقاومت است؛ از اینرو نتیجه میگیرد ایشان دربیشتر موارد «گفتمان مقاومت» را به آیات، روایات، عقل، تاریخ و طبیعیبودن مستند میکند.