پوشاندن بدن و پرهیز از برهنگی، یکی از گرایشهای فطری است که پروردگار آن را در وجود انسان قرار داده است؛ به گونهای که آدمی بهذاته میل به برهنگی ندارد. اولین نشانههای شروع بیحجابی در ایران، همزمان با آشنایی با فرهنگ غرب و شروع غربزدگی در دورۀ قاجار رخ داد و بعد از آن رضاخان، طرح بیحجابی را در جایگاه راهکار غربیسازی ایران به اجرا گذاشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، پایبندی به حجاب یکی از اصول اسلامی در ایران قرار داده شد. برخی با طرح شبهههایی ناظر به حکومت مانند نقض حریم خصوصی، فردیبودن و اجبارینبودن حجاب، در امتداد برنامه فرهنگی غرب حرکت میکنند. تلاش برای کاستن جایگاه مسئلۀ حجاب به یک امر شخصی که بیرون از قلمروی احکام دین است، با هدف رواج بیحیایی و نفی نقش سازنده زن مسلمان در جامعه رخ میدهد. آنان با طرح این ادعا که گزارش تاریخی از برخورد با پدیدۀ بدحجابی در حکومت نبوی و علوی در دست نیست، مدعیاند حکومت نمیتواند قوانینی را در برابر بیحجابی اعمال نماید. این نوشتار در پی آن است تا با نگاهی تاریخی به روشهای مواجهه دولت نبوی و علوی با بیحجابی بپردازد و به طور کاربردی شیوههای دولتهای پیامبر(ع) و حضرت علی(ع) در اینباره را بررسی کند.