آبرو به معنای اعتبار، قدر، جاه، شرف، عِرض و ناموس است. آبروی کسی را ریختن به معنای وی را مفتضحکردن است. آبروخواه و حافظ آبرو یعنی آنکه در حفظ آبرو بکوشد و آنکه از زوال اعتبار خویش بهراسد.[1] حقیقت و اساس آبرو، شخصیت، کرامت و ارزشی است که خداوند به انسان بخشیده است؛ چنانکه خداوند میفرماید: وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلا؛[2]
ما آدمیزادگان را گرامى داشتیم و آنها را در خشکى و دریا، [بر مرکبهاى راهوار] حمل کردیم؛ و از انواع روزیهاى پاکیزه به آنان روزى دادیم و آنها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کردهایم، برترى بخشیدیم.
یکی از واژگان قرآنی که مترجمان به آبرو و آبرومند ترجمه کردهاند، «وجیه» است؛ خدای متعال دربارۀ حضرت موسی(ع) میفرماید: «کانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجیهاً؛[3] او نزد خداوند، آبرومند، صاحب شخصیت و گرانقدر بود».
[1]. محمد معین، فرهنگ فارسی، ج 1، ص 27.
[2]. اسراء: 70.
[3]. احزاب: 69.