شناخت اوصاف الهی، یکی از مهمترین مباحث علمی و اعتقادی در دانش کلام است. افزون بر ثمرۀ علمی این نوع شناخت، اثر عملی آن در زندگی بشر نیز قابل تردید نیست. مشهور است زلیخا هنگامی که یوسف را به عمل منافی عفت فراخواند، بتی در اتاق داشت که روی آن پارچهای انداخت تا متوجه عمل شنیع او نشود؛ پیداست که اگر خدا در حد بتی سنگی و بیجان و محدود به زمان و مکان شناخته شود یا موجودی غایب از جهان مادی انگاشته شود، خوف و رجا در برابر او و وفا و حیا در ارتباط با او معنا ندارد؛ به همین دلیل امروزه نیز بسیاری از خداباوران با همین شناختهای ناقص، اثری از اعتقاد به خدا در رفتارهای عملی خود نمایان نمیکنند.