1
* دانشآموخته حوزه علمیه قم و عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی(نویسنده مسئول).
2
عضو هیأت علمی گروه روابط عمومی دانشگاه علامه طباطبایی.
10.22081/rt.2023.65638.1320
چکیده
جنگها همیشه به لایه سخت آنها، یعنی نظامیگری و حمله با سلاح و تجهیزات قتل و تخریب شناخته میشوند؛ اما لایه نرم جنگها که هم هدفهای آن، بخش نرم یک جامعه یعنی دین، معنویت، باورها، اندیشهها، تحلیلها، نظامها و معیارهای حق و باطل، خوب و بد، درست و نادرست، دوست و دشمن و ... است و هم روشهای آن، ابزارهای فکری، گفتاری، نوشتاری و انواع رسانهها و اینترنت هستند؛ از نظر اهمیت و تأثیرگذاری اگر مهمتر از جنگ سخت نباشد، کمتر از آن نیست. بیتردید مقابله با جنگ نرم پیچیدهتر، سختتر و زمانبرتر از جنگ نظامی و سخت است. ناپلئون با توجه به هر دو نوع قدرت، میگوید: «تنها دو قدرت شمشیر و فکر در جهان وجود دارد و در درازمدت، شمشیر همواره در برابر قدرت فکر مغلوب بوده است».[1]
جنگ روانی، پدیده جدیدی نیست و در اعماق تاریخِ تنازع قدرتها به راحتی قابل مشاهده است. در رسالت پیامبر خاتم، حضرت محمد(ص) و جریان امامت ائمه(ع)، جنگ روانی دشمنان اسلام و اهلبیت(ع) به وفور نمایان است. در وقوع و تداوم انقلاب اسلامی، حربه اصلی دشمنان انقلاب افزون بر بهکارگیری همه توان فیزیکی و سخت، جنگ روانی به شمار میرود که پس از ناکامیهای مکرر آنان از تأثیر جنگ نظامی بود. این نوشتار درصدد است جنگ روانی دشمنان جمهوری اسلامی ایران را مورد بحث قرار دهد، ضمن بررسی مفهومی آن به شیوههای جنگ روانی اشاره کند و راههای خنثیسازی آنها را بازشناسی نماید.
[1]. گاری لیوایت، «عملیات روانی در قرن بیست و یکم»، ترجمه سیدحسین محمدینجم، ص 35.