بر اساس آموزه قرآن کریم، فلسفه خلقت آدمیان و جنیان، بندگی خداوند است و اساساً پرستش حق، یکى از امور فطرى بشر است؛ «وَماخَلَقْتُالْجِنَّوَالْإِنْسَإِلاَّلِیعْبُدُونِ؛ و جنّ و اِنس را نیافریدم، مگر برای آنکه مرا پرستش کنند.» به همین جهت، قدیمىترین و زیباترین آثار ساختمانىِ تاریخ، مربوط به معبدها و مسجدهاست. همچنین، احساسات عمیق انسان، میل به بىنهایت، عشق به کمال و علاقه به بقاست و رابطه با خداوند و پرستش او، تأمینکننده این تمایلات فطرى است. نماز و عبادت، رابطه انسان با سرچشمه کمالات، اُنس با محبوب واقعى است. بنابراین، پرستش، گذشته از فلسفه خلقت، ریشه عمیق فطرى در وجود آدمی دارد.
حال این سؤال مطرح است که چرا عدهای از مردم، از این فلسفه خلقت و ندای فطرت خویش غافل شده، توفیق عبادت و بندگی از آنها گرفته میشود؟ در این باره، جای بحث بسیار است؛ اما ضمن دو مقاله پیش رو، میکوشیم که عوامل سلب توفیق بندگی را در دعای نورانی ابوحمزه ثمالی بهاختصار تبیین نماییم.